تاریخ،اجتماعی،جغرافیا
وبلاگی برای دانش پژوهان 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تاریخ،اجتماعی





 

روزی دختری زیبا نزد کوروش کبیر رفت وبه او گفت : من عاشق تو شدم با من ازدواج کن

کوروش به دخترک گفت : من شایسته ی تو نیستم من برادری دارم که زیبا و جوان است او شایسته ی شماست الان پشت شما ایستاده

دختر برگشت وپشت خود را نگاه کرد …

اما کسی نبود…

کوروش به او گفت اگر عاشقم بودی برنمی گشتی…


[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ] [ 7:56 PM ] [ سارا ]

 

گلچین سخنان کوروش بزرگ

  1. دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.
  2. خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم راتوانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن.
  3. اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.

ادامه در ادامه ی مطلب

 

 sara


ادامه مطلب
[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ] [ 7:52 PM ] [ سارا ]

 

 

 

 

 

پیروزى کورش کبیر به کرزوس سبب ورود ایران به آسیاى صغیر و هم مرز شدن ایرانیان با«دولت شهرهاى »یونان شد. یونانیان از
همان ابتدا از ورود این میهمان ناخوانده ناخشنود بودند. چرا که لیدیه قدرتى متوسط و غیر خطرناك بود، حال آن که امپراتورى ایران
یک امپراتورى جوان با نفوس و قدرت رزم بسیار زیاد بود. کوچ نشینیان یونانى سرانجام در 499 ق. م علیه پارس ها شوریدند و در این
کار خود از یونانیان اروپا نیز کمک خواستند. اسپارت ها از کمک به یونیان مهاجر خوددارى کردند، اما آتن 25 کشتى نیرو به کمک
آ نها فرستاد. (تاریخ جهانى، تألیف ش. دولاندلن - جلد اول ص 111 ) یونانیان به کمک مردم ایونى، شهرهاى منطقه را گرفتند و در
همان سال سارد را آتش زدند. براى داریوش بزرگ که در آن زمان بزرگ ترین امپراتورى تاریخ را در اختیار داشت و ماوراءالنهر،
شمال شرق آفریقا، مدیترانه شرقى، آسیاى صغیر، منطقه حاصلخیز هلال خضیب و بی نالنهرین را در اختیار داشت. اقدام یونانى ها بسیار
گستاخانه جلوه کرد و با نیروهاى مستقر در منطقه، یونانیان را به عقب راند و ظرف 4 سال کل منطقه را مطیع خود کرد و شهرهاى
ایونى را به آتش کشید. در 492 ق. م در منطقه آسیاى صغیر دیگر دشمنى براى عرض اندام نمانده بود. اما داریوش هنوز راحت نبود.
یونانى ها از نظر جنگى مردمى ورزیده بودند و سال ها مزدورى، از آن ها سربازان حرفه اى و قدرتمند ساخته بود. داریوش مى دانست در
نبردهاى اخیر تنها با آتن طرف بوده، حال آن که قدرت اصلى در اختیار اسپارت بوده است. شاید بتوان مردان جنگى اسپارت را
حرفه اى ترین رزم آوران تاریخ قدیم دانست. بنابراین اگر داریوش مى خواست مانند سلف بزرگ خود کورش خیال خود را از جانب
غرب راحت کند، باید آتن و اسپارت را از بین می برد.

نخستین جنگ مدى

در 492 ق. م نیروى دریایى ایران به فرماندهى داماد داریوش به سمت یونان حرکت کرد، اما گرفتار توفان شدیدى شد و بسیارى از
کشتى هاى ایران غرق شدند. داریوش که نقشه خود را شکست خورده دید، سفرایى را به آتن و اسپارت فرستاد، اما یونانیان آن ها را کشتند (تاریخ جهانى، تألیف ش. دولاندلن - جلد اول ص 112)
اکنون به نظر مى رسید جنگ اجتناب ناپذیر است.
در 490 ق. م نیروهاى ایران با 600 کشتى که اغلب متعلق به فینیقیان بود به همراه 100 هزار سرباز راه یونان را در اروپا در پیش
گرفتند (البته رقم 100 هزار سرباز ممکن است اغراق آمیز به نظر برسد.) فرماندهى ایرانیان با آرتافرن و فرماندهى آتنى ها با اریستید
و تیسمتوکل بود.
ایرانى ها در جلگه ماراتن پیاده شدند و پس از 9 روز، درگیر نبرد با یونیان شدند و على رغم درهم کوبیدن مرکز و قلب یونانیان به
دلیل شکست از جناحین، مجبور به عقب نشینى به کشتى ها شدند.

روایت سرپرستى سایکس نیز از نبردهاى اول ایران و یونان چنین است:
«فرماندهان سپاه ایران عوض آن که (پس از پیروزى هاى اولیه در خاك یونان) آتن را منظور نظر اصلى قرار دهند، اوقات خود را
صرف امور جزئى رساندند و دشمن اصلى را غضبناك و متحد ساختند.»در 490 ق. م سپاه ایران در ماراتن در 20 مایلى شمال شرقى
آتن متحد شد و با رایزنى یک یونانى به نام هیپ پیاس براى مبارزه با یونانیان آماده شدند. ابتدا قرار بود ارگ قلعه به دست
طرفداران هیپ پیاس بیفتد، اما طرفداران وى نتوانستند ارگ را بگیرند و چند روز بعد جناحین دو سپاه به یکدیگر یورش برده و 40
هزار ایرانى و 10 هزار یونانى درهم آویختند. یونانیان به سرعت دریافتند که مى توان با استفاده از نیروى تجربه و وطن پرستى ایرانیان
را در ماراتن شکست داد.

« حمله در زیر دره و دانا با کمال سرعت وقوع یافت و فاصله بین دو اردو که درست یک میل بود، ظرف 8 دقیقه پیموده شد (البته این
ادعا محل تردید است، چرا که پیاده نظام سنگین اسلحه یونان نمى توانست با این سرعت حرکت کند)، ایرانیان از این که جماعتى از
یونانیان بدون تقویت سواران به آن ها حمله کرده اند، تعجب کردند و این واقعه را ضعیف شمردند، لیکن قبل از آن که به خود آیند،
یونیان به ایشان رسیده بودند. پارسیان و طایفه سکاها که در قلب (سپاه) بودند خوب مقاومت و بعد غلبه کردند، اما آتنى ها در جناحین
غالب شدند و پس از آن به قلب روى آوردند.» (تاریخ ایران - سرپرستى سایکس - جلد اول - ص 256 )

پیرنیا در کتاب تاریخ ایران باستان خود مى گوید:«یونانى ها که مى دانستند ایرانیان تیراندازى ماهرى هستند و اگراز دور جنگ کنند،
طاقت تیر آن ها را ندارند، خود را بى پروا به سپاه ایران زدند و جنگ تن به تن را آغاز کردند. سپاه آتنى سنگین اسلحه بود، یعنى
اسلحه دفاعى (جوشن، خود و نیزه بلند) داشت، در صورتى که سپاه ایران فاقد تجهیزات بود و سپرهایشان نیز استحکام سپر یونانیان را
نداشت.»

در هر حال نتیجه عقب نشینى موقت از خاك یونان بود. اگرچه داریوش این شکست را مهم نشمرد و بلافاصله در کار تدارك سپاه
بسیار بزرگى شد.

جنگ هاى دوم مدى

داریوش براى فتح یونان نیازمند سپاهى سنگین اسلحه بود و اکنون تاریخ، دوباره تکرار شده بود. همان گونه که هوخشتره، پادشاه ماد،
در 2 قرن قبل پى برد نابود کردن سپاه هاى منظم و حرفه اى آشور تنها با سپاهیان آموزش دیده مشابه آن امکان پذیر است. جمع آورى
سپاه جدید 3 سال به طول انجامید، در همین زمان داریوش فوت کرد. ( 485 ق. م)

به این ترتیب خشایارشا وارث ارتى بزرگ و آماده شد. او پس از خواباندن شورش مصر آماده هجوم به یونان شد. از گزافه گویى
یونانى ها که بگذریم (برخى مورخان قدیم، سپاه وى را 800 هزار تا 5 میلیون نفر! تخمین زده اند، حال آن که گویى از جمعیت دنیاى
قدیم بى اطلاع بوده اند) باید اذعان داشت سپاه جمع آورى شده توسط خشایارشا تا آن تاریخ نظیر نداشته است. اکنون نبرد دوم ایران و
یونان در راه بود.

توضیحاتى درباره ى جنگ ماراتن

یونیان جنگ ماراتن را نقطه عطفى در تاریخ خود مى دانند. تمدن غرب نیز براى این نبرد ارزشى بیش از ندازه قائل است تا جایى که
معروف ترین ورزش المپیک با نام دوى ماراتن مبدل به سمبل مسابقات جهانى المپیک شده است.

اما اطلاعات ما از این نبرد تاچه اندازه با واقعیات مطابق است؟

چند ماه قبل در روزنامه اى ایران مقاله اى از یک فرمانده ستاد ارتش به چاپ رسید که نشان مى داد روایت مورخان ازاین نبرد چندان
مورد تأیید نیست. این کارشناس نظامى از قول مورخان آلمانى نقل کرده است ترکیب نیروهاى یونانى به ویژه آن که سنگین اسلحه
بوده اند، به آن ها اجازه نمى داد در دشت کم عرض ماراتن به ایرانیان حمله برند. وى از هانس ولبروك، مورخ آلمانى، نقل مى کند که
نوشته هاى یک افسر ستاد ارتش آلمان را خوانده به هنگام بررسى دشت ماراتن تأکید کرده است در این دشت حتی 1 تیپ (حدود 5
تا 8 هزار سرباز) نمى تواند به تمرین بپردازد چه برسد به آن که شاهد نبرد ده ها هزار سرباز باشد.»

این تحقیق کوچک همچنین از قول تاری خنویس دیگرى آورده است:«فرمانده سپاه ایران متوجه شد میدان عمل و باریک بودن عرض
میدان مانع از کاربرد سواره نظام مى شود. بنابراین دستور عقب نشینى به سربازان خود (و بازگشت به کشتى) را مى دهد که هرودوت
صدرو فرمان عقب نشینى را به منزله ى شکست سپاهیان ایرانى تلقى مى کند. در یک کلام مى توان گفت، روایات جنگ هاى ایران و
یونان به دلیل یک جانبه گرایى مورخان یونان (آن هم را ارائه ى ارقام حیرت آور از تلفات نیروهاى درگیر) چندان مورد استناد نیست.

ناپلئون نیز در یادداشت هاى سال هاى آخر عمر خود در جزیره ى سنت هلن مى گوید:«درباره جزئیات پیروزى پرهیاهوى یونانیان نباید
فراموش کرد که ای نها گفته هاى یونانیان است و آنان مردم لافزن و گزافه گو بوده اند و هیچ تاریخ ایرانى اى تاکنون نوشته نشده که از
روى آن بتوانیم پس از استماع سخنان دو طرف به یک داورى صحیح برسیم:»

گفته ناپلئون بسیار تأمل برانگیز است، چرا که وى به عنوان یک نابغه نظامى با شک و تردید به جنگ هاى ایران باستان و یونان
م ىنگرد و در جاى دیگر نیز آن ها باورنکردنى مى داند.


کتاب صد جنگ بزرگ تاریخ


[ پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391 ] [ 3:0 PM ] [ سارا ]
داستان ماراتون را داستان پردازان يوناني اين طور نوشتند كه داريوش به قصد تصرف آتن به يونان لشكر كشي كرد و شكست خورد.برخي از تاريخ نگاران ايراني كه ترجمه ي اصل متون يوناني را نخوانده اند.تحت تاثير تاريخ نگاران يوناني در نوشته شان رخداد ماراتون را لشكر كشي داريوش به يونان نسبت داده اند.ولي حقيقت امر به شكل ديگري بوده.

رخداد ماراتون نه لشكر كشي داريوش بوده بلكه جنگ قدرت سران يونان بوده.كه يك طرف جنگ ، هي پياس بوده و طرف ديگر جنگ ، پسر عمويش ميلي تياد كه فرماندهي سپاه آتن را اشت قرار داشتند.اين ميلي تياد قبلا از آتن تبعيد شده وبه سارديس رفته بود مدتي به خدمت ارتش ايران درآمده بود و پس از آن به آتن برگشته بود.و در صدد بود كه رياست آتن را بگيرد.نقش ايران در رخداد ماراتون آن بود كه از يكي از دو طرف جنگ(هي پياس)حمايت ميكردند.كل حكايت پر شاخ و برگ ماراتون بيشتر از نبوده.سربازاني هم كه معبد ارِي تِرَرا را اتش زدند نيز سربازان ساردي بودند كه انتقام به اتش كشيدن معبد خودشان را گرفتند و ايرانيان هيچ دخالتي در اين جريان نداشتند.

اما نويسندگان يوناني از اين رخداد ساده داستانها گفتند و سخن از نبرد در ماراتون ميگفتند كه باغث فرار ايرانيان شده؛ و هنگام فرار چندين قايقشان قرق شده و سربازان زيادي كشته شدند همه ي اين داستانهايي كه خودشان ساخته بودند نشانه ي خشم خدايان يونان بر ايرانيان ميدانستند

تاريخ نويسان غربي سعي كردند كه داستان يونان قديم را حقيقي جلوه دهند و آنچه كه يونانيان قديم شكست شاهنشاهي ايران از لشكر ده هزار نفري آتن در ماراتون ناميدند را با شاخ و برگ هايي بزرگ كردهد. و آن را ايستادگي آتن در برابر گسترش طلبي هاي ايران ناميده و پيروزي دروغ آتن را در ماراتون را«پيروزي تمدن بر بربريت»ناميدند،آنچه «شكست ايران از آتن و نجات تمدن غربي» ناميدند را با بزرگداشت«ماراتون»گرامي ميدارند و همه ساله به اين مناسبت به شكل حيله گرانه اي شكل فرهنگي داده اند؛مراسمي كه اشاره به برتري تمدن يونان قديم بر تمدن ايراني داشته است ولي اغلب مردم جهان معنيش را نميدانند.حتي ايرانيان نيز كوركورانه و نا آگاهانه از اين رسم زشت و اهانت آميز تقليد ميكنند و روزي كه «شكست ايران» نام دارد را مثل غربيها«مراسم بزرگداشت ماراتون» برگذار ميكنند و نا آگاهانه فكر ميكنند كه در يك كار فرهنگي در كنار مردم جهان شركت كرده اند

پ.ن.اينقدر از اين تحريف ها اتفاق افتاده كه اين يه مساله توش گمه...حالا بدتر از اون سردمداران به جاي مقابله با اون همراه جريانات دارن تاريخ كشور رو نابود ميكنن

__________________

يه چند تا عكس بازسازي شده از هخامنشيان

نویسنده:سارا

 

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:56 PM ] [ سارا ]

(در یونانی: Μάχη τοῡ Μαραθῶνος) در سال ۴۹۰ پیش از میلاد در محلی به نام ماراتون در پی نخستین یورش ایرانیان به یونان به وقوع پیوست. این نبرد بین شهرنشیان ساکن در آتن به کمک پلاتایی‌ها و در مقابل ایرانیان به فرماندهی داتیس و آرتافرنز[پانویس ۱] بود.[۱]داریوش بزرگ آغاز کننده این نبرد در پی مطیع ساختن یونان بود، هنگامی که نیروهای آتنی و اریتی برای حفاظت از منطقه‌ی ایونیا نیروهایی را گسیل کردند و نیز در تصرف شهر سارد به پیروزی‌هایی دست یافته بودند چندی بعد مجبور به عقب نشینی از این مناطق شدند. و در این میان داریوش بزرگ در پی خون خواهی از آتنی‌ها و اریتی‌ها بخاطر این اقدام بود.

در ابتدا با شورش ایونیایی‌ها و پیروزی ایرانیان در نبرد لید[پانویس ۲] داریوش به فکر تصرف یونان افتاد و در سال ۴۹۰ پیش از میلاد با فرستادن ناوگان دریایی به فرماندهی داتیس و آرتافرنز به کیکلادس[پانویس ۳] و عبور از دریای اژه برای رسیدن به این منطقه و سرکوب آتنی‌ها و اریتی‌ها نیروهای ایرانی در میان تابستان به ایوبا[پانویس ۴] و سپس با موفقیت به اژه رسیدند و در این زمان تصمیم ایرانیان بر تسخیر ایرته بود و سپس ناوگان دریایی ایران راهی آتیکا[پانویس ۵] -شهری کوچک در نزدیک ماراتون- شد و در این میان نیروهای آتنی به همراهی تعدادی از پلاتایی‌ها خود را به ماراتون رساندند، و موفق به مسدود کردن دو خروجی شهر و بن بست نیروهای ایرانی به مدت پنج روز شدند و پیشتر نیز آتنی‌ها به دلایلی نامعلوم تصمیم به نبرد با ایرانیان گرفتند و با وجود برتری شمار نیروهای ایرانی در این نبرد، هپلیت[پانویس ۶]

 

 

‌های یونانی برتری خود نسبت به پیاده نظام ارتش ایران را به نمایش گذاشتند.


 

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:49 PM ] [ سارا ]

Apadana
تالار آپادانا، تخت جمشید
هخامنشیان در اقامتگاه های خود بناهایی را می ساختند که می بایستی مبین قدرت و عظمت حکومت باشد. در دوران هخامنشیان یک سبک معماری مخصوصی به وجود آمده بود که در آن سنن و آداب ملل مختلف ساکن در کشور هخامنشتیان جلوه گری می کرد. یکی از آثار اولیه معماری هخامنشیان، کاخ کورش است که در نخستین اقامتگاه هخمانشیان در پاسارگاد (پازارگاد) بنا شد و عبارت از یک رشته ساختمانهایی بود در میان باغ و محصور به دیوار.

در ویرانه این کاخ، کتیبه بسیار قدیمی محفوظ مانده که می گوید : "من هستم کورش شاه هخامنشی." در پاسارگاد آرامگاه کورش نیز محفوظ مانده و آن بنای کوچکی است از سنگ که شبیه به خانه مسکونی با سقف دو پوششی و در روی پایه و شش پله پله بلند قرار گرفته است. در این بنا هیچ گونه تزئیناتی وجود ندارد.

این مقبره از سایر مقبره های پادشاهان، که به معنی و مفهوم واقعی کلمه از بناهای معماری بشمار نمی روند، متمایز است و عبارت از حفره ای است که در درون صخره ای به وجود آمده و با برجستگی های حجاری و تزئینات معماری تزئین شده است. طبق گفته مورخان باستانی در این مقبره بر روی بستر طلا جسد مومیایی شده کورش قرار داشته است.

در پاسارگاد و نقش رستم که مقبره پادشاهان در آنجا قرار دارد، ابنیه عجیبی به شکل برج های بلند که فاقد پنجره و تزئینات است، باقی مانده و اینطور به نظر می رسد که این بناها در قدیم معابدی بوده اند. داریوش در کتیبه خود در بیستون می نویسد که وی معابدی را که گوماتا (یکی از مغ های شورشی) ویران کرده بود تجدید بنا کرده است. علاوه بر برجهای اسرارآمیزی که اشاره شد، از آثار مذهبی، محراب های بزرگ سنگی و محل هایی را می توان ذکر کرد که به منظور پرستش اختصاص داشته و مسقف نیستند.

Khashayar
آرامگاه خشیار یکم، نقش رستم
در تخت جمشید که از دوره سلطنت داریوش اقامتگاه پادشاهان بوده، ابنیه به سبک کاخ ها اهمیت زیادی دارد. کاخ های تخت جمشید در روی یک سکوی بلند قرار گرفته و با وجود داشتن اشکال مختلف معماری ساختمان واحدی را تشکیل می دهند که قدرت و عظمت دولت هخامنشیان را نمایان می سازد و از آثار ملتی است که موسس و موجد هنر و صنعت دوره هخامنشیان بوده است.

کلیه این ابنیه، به استثنای یکی از آنها که به دوره اردشیر سوم تعلق دارد، طبق فرمان داریوش و خشیارشا بنا شده و ما می توانیم از روی آنها در باره وسعت فعالیت ساختمانی این پادشاهان و سبک معماری دوران شکوه و جلال دولت هخامنشیان قضاوت کنیم. در تخت جمشید دو نوع ساختمان به خوبی به چشم می خورد یکی "تاچار" قصر زمستانی، که در زمان داریوش ساختمان آن آغاز گردید و دیگری "آپادانا" سالن روبازی که بر روی ستونهای بلند باریک با پوشش چوبی استقرار دارد. این قصر در زمان داریوش بنا شد و در زمان خشیارشا و اردشیر اول تجدید گردید. سالن صد ستونی هم که در زمان خشیارشا بنا شده از همین نوع محسوب می شود.

بنای قصر داریوش که در اقامتگاه دیگر پادشاهان در پایتخت قدیم عیلام، یعنی شوش ساخته شده، نوع دیگری است. در آنجا ابنیه قصر در اطراف حیاط مرکزی بر صبق اصول معماری ماورای دجله و فرات متمرکز شده است.

کلیه این آثار مختلف معماری، حاکی از سنن مختلفی است که بر اساس آنها سبک معماری دوران هخامنشیان به وجود آمده است. تردیدی نیست که هنر هخامنشیان از لحاظ این که یک هنر درباری بوده و از لحاظ عظمت و جلال می بایستی قدرت و جبروت پادشاهان را نمایان سازد، به دست ملل و قبایل گوناگون بنا شده و خود ایرانیان در بنای آن کمتر کار کرده اند.

در این هنر علاوه بر عناصر هنر محلی ایرانی، عناصری نیز از هنر بین النهرین و مصر و یونان نیز به چشم می خورد. در شوشو از روی کتیبه داریوش اول معلوم می شود که استادان کلیه ملل در ساختمان کاخ، که نشانه قدرت و عظمت حکومت هخامنشیان بوده است، شرکت داشته اند.

سارا

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:48 PM ] [ سارا ]

Coliseum
Coliseum
ساخت کولوسئوم یا آمفی تئاتر Flavian توسط Vespasian امپراطول سالهای 69 تا 70 روم پایه گذاری شد، پس از آن پسرش Titus در سال 80 بعد از میلاد آنرا بنا کرد، که نهایتا توسط Domitian برادر Titus که در سال 81 بر وی غلبه کرد و بر جایگاه امپراطور روم نشست، کامل شد و به پایان رسید. کولوسئوم به عنوان اولین آمفی تئاتر دائمی و ماندگار ساخته شده در روم، در زمین های باتلاقی ما بین تپه های Esquiline و Caelian واقع شده بود.

قدمت تاریخی و شکوه و جلال این عمارت از یک سو و کارامدی آن برای اجرای نمایش و امکان کنترل جمعیت ، از سوی دیگر، باعث شد این سالن یکی از بزرگترین بناهای معماری روم باستان به شمار رود.

این آمفی تئاتر، به شکل یک بیضی عظیم است که ردیف های صندلی به تعداد پنجاه هزار تماشاچی، دور تا دور یک صحنه بیضی شکل مرکزی قرار گرفته است.

کف صحنه چوبی است و در زیر آن مجموعه ای از اتاقها و گذرگاهها برای عبور حیوانات وحشی و سایر تدارکات لازم جهت راه اندازی و اجرای نمایش قرار گرفته است . تعداد 80 دیوار به عنوان تکیه گاه برای طاق های گنبدی شکل، گذرگاهها، پلکان و ردیف های صندلی، روی صحنه قرار گرفته است. لبه بیرونی طاق های متوالی باعث اتصال طبقات مختلف و پلکان بین آنها به یکدیگر شده است.

Coliseum
نمای داخلی Coliseum از بالا
سه ردیف طاق های گنبدی شکل رو در روی ستون ها و سر ستون ها قرار گرفته اند، در ستون های طبقه اول سبک معماری دوریک (Doric)، در طبقه دوم سبک ایونیک (Ionic)، و در طبقه سوم سبک قرنتی (Corinthian) که نزدیک به سبک کلاسیک یونان بود، به کار رفته است.

در بالای این سه طبقه اصلی، طبقه زیرشیروانی شامل ستون های مستطیل شکل سبک قرنتی قرار دارد، فضای بین ستون ها با 40 عدد پنجره کوچک مستطیل شکل پر شده است. در قسمت بالا، دیوارکوب ها و بندگاههایی وجود دارد که تیرک هایی را که سایه بان ها به آنها آویزان است، نگه داشته اند.

در ساخت عمارت با دقت بسیاری از انواع ترکیبات ساختمانی استفاده شده، برای فونداسیون از بتون و برای ستون ها و طاق ها از سنگ آهک ( تراورتن) استفاده شده، در ستون های به کار رفته برای دیوار دو طبقه زیرین، از نوعی سنگ متخلخل به نام توفا (Tufa) استفاده شده است. برای طبقات فوقانی و اکثر طاق ها از آجر بتونی استفاده شده است.

جزئیات :
کولوسئوم طوری طراحی شده که در آن پنجاه هزار تماشاگر جا بگیرد. در حدود 80 ورودی دارد که جمعیت می توانسته خیلی سریع و به راحتی وارد آن محل شده و از آنجا خارج شود.

نقشه آن یک بیضی پهناور است به اقطار 188 در 156 متر و زیربنای عمارت در حدود 6 جریب است. طاق ها روی 80 دیوار محوری نگهدارنده برای محافظت از ردیف های صندلی، گذرگاهها و پلکان، قرار گرفته اند.

ارتفاع نمای بیرونی شامل سه ردیف طاق به انضمام طبقه زیرشیروانی حدود 48.5 متر می باشد که معادل یک ساختمان 12 تا 15 طبقه است.

سارا

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:44 PM ] [ سارا ]
جانوران افسانه ای در یونان باستان
Chimaera
Chimaera ترکیبی از شیر ، بز و مار
آرگوس (Argus) : آرگوس، یکی از قهرمانان اساطیر یونان است که به آرگوس مشاهده گر مشهور است. علت این نام گذاری تعداد فراوان چشمان او بوده که در بعضی روایات 4 چشم و در بسیاری از داستانها و نقاشیها دارای 100 چشم بوده است که در سراسر بدن او قرار داشتند. این خاصیت، آرگوس را به یک نگهبان ایده آل مبدل کرده بود و هرا، همسر زئوس، او را برای نگهبانی زئوس و معشوقه اش ایو Io، گماشته بود. اما زئوس به هرمس، پیغامبر خدایان، دستور داد تا ایو را برباید و هرمس خود را به شکل چوپانی درآورد و با حکایتهای طولانی و آوای نی خود، آرگوس را به خواب برد و ایو را دزدید. در بعضی از داستانها، آرگوس در آخر به دست هرمس کشته میشود.

کایمرا (Chimaera) : کایمرا فرزند اژدهایی صد سر به نام تایفویوس (Typhoeus) و موجودی نیمه پری، نیمه مار به نام اکیدنا (Echidna) است و یکی از معروفترین هیولاهای اساطیر به شمار میرود. کایمرا موجودی با دو سر شیر و بز در یک سو و دمی با سر مار از سوی دیگر بوده است. بدن او هم نیمی شیر و نیمی بز بوده و از دهانش آتش میریخته است. این هیولا ، با از بین بردن گله های دامداران و حمله به مردم، موجب وحشت اهالی لیسیا Lycia بود و به دست مردی به نام بلروفون (Bellerophon) از اهالی کورینت (قرنت) کشته شد.

سایکلوپ ها (Cyclopes) : یونانیان خدایان و هیولاها را فرزندان تیتان ها- خدایان اولیه- میدانستند که بیشتر آنها فرزند گایا (Gaea) الهه مادر و اورانوس (Uranus) بودند. اورانوس خدای آسمان و فرزند گایا بود و گایا خود به تنهایی او را به وجود آورده بود. این دو با یکدیگر فرزندان بسیاری به وجود آوردند که شامل 12 تن از تایتان ها نیز هست. سایکلوپها، که غولهایی یک چشم بودند، سه نفر بودند و نماد رعد، برق و صاعقه به شمار می آمدند. این غولها، اولین آهنگران بودند و توسط تایتانی به نام کرونوس (Cronus)، زندانی شدند. زئوس، هنگام شورش بر علیه تایتانها، سایکلوپ ها را آزاد کرد و در عوض آنها اسلحه معروف او، صاعقه و تندر را به او هدیه دادند.

Cerberus
Cerberus سگی با سه سر
اکیدنا (Echidna) : هیولای مونثی که نیمی پری و نیمی مار بود و در غاری زندگی میکرد. او تنها هنگام شکار غار را ترک میکرد و هر موجودی که از آن حوالی میگذشت را میخورد. این موجود فانی اما درای عمری طولانی بود و توسط آرگوس کشته شد.

هکتاتون کایرس (Hecatonchires) : هکتاتون کایرس به معنی "صد دست" است. این موجودات با 50 سر و 100 دست قدرتمند، فرزندان گایا و اورانوس بودند. این سه موجود صد دست، از پدر خود متنفر بودند و اورانوس آنها را به رحم مادرشان باز گرداند. آنها بعدها در شورشی علیه اورانوس شرکت کردند، اما کرونوس(برادرشان) باز هم آنها را به زندان انداخت و بعد توسط زئوس آزاد شدند و به نبرد با تایتانها پرداختند. آنها میتوانستند در آن واحد چندین تخته سنگ عظیم را به سمت دشمنان خود پرتاب کنند.

غولها (Giants) : غولها، موجودات عظیم الجثه ای بودند که در اثر بر زمین ریختن خون اورانوس به وجود آمده بودند. آنها به زئوس و خدایان المپ نشین حمله کردند و برای رسیدن به مقر آنها، بالای ک.هی رفته و با روی هم گذاشتن تجهیزات جنگی خود، راهی برای رسیدن به مقر خدایان ایجاد کردند. خدایان در نهایت توانستند با کمک هرکول، قهرمان اساطیری و فرزند زئوس، غولها را شکست بدهند و آنها را در زیر آتشفشانها دفن کنند.

گورگون ها (Gorgons) : در اساطیر یونان، گورگون هیولایی مونث، با بدنی پوشیده از فلسهایی نفوذ ناپذیر، موهایی از مارهای زنده، دندانهایی تیز و چهره ای چنان زشت بوده اند که هر کس به آنها نگاه میکرد به سنگ تبدیل میشد. آنها سه تن بودند که دوتا از آنها جاودان بودند و سومی که مدوزا نام داشت فانی بود. یونانیان از تصویر سر این هیولا برای آراستن سپرهای خود استفاده میکردند تا دشمنان خود را وحشت زده کرده و خود را از قدرتهای شیطانی محافظت کنند.

Medusa
تصویر گرافیکی از Medusa
مدوزا (Medusa) : مدوزا در ابتدا دوشیزه ای بسیار زیبا بوده است، اما پس از اینکه پوزئیدون، خدای دریا او را در معبد آتنا اغوا میکند، موجب خشم این الهه میشود و آتنا، او را به شکل کریه ترین موجود ممکن، یعنی یک گورگون در می آورد. از آنجایی که مدوزا در اصل انسان بوده است، فانی بوده و در نهایت توسط یکی از قهرمانان اساطیری به نام پرسیوس (Pereus) کشته میشود. پرسیوس که تحت حمایت آتنا به نبرد با مدوزا رفته بود، موفق میشود بت هوشمندی سر او را از بدن جدا کند. گفته میشود که در این زمان، دو تا از موجودات افسانه ای، پگاسوس (Pegasus) و کریسائور (Chrysaor) که فرزند مدوزا و پوزئیدون بوده اند، از بدن مدوزا خارج شده اند.

تایفویوس (Typhoeus) : تایفویوس، اژدهایی با نفس آتشین، صد سر و خستگی ناپذیر بوده است. گایا، در اوج نا امیدی او را به دنیا آورد تا از تایتانها در مقابل المپیان محافظت کند. او تا حد زیادی موفق میشود و تعدادی از خدایان المپ را فراری داده و زئوس را به بند میکشد. هرمس به نجات زئوس میآید و زئوس هم با استفاده از تیرهای صاعقه، تایفویوس را از بین میبرد. گفته میشود که تایفویوس زیر کوه اتنا (Etna) در سیسیل دفن شده است.

سربروس (Cerberus) : سربروس هم یکی دیگر از فرزندان تایفویوس و اکیدنا است و سگی سه سر، با ماری به جای دم است. این هیولا نگهبان جهان مردگان بوده است. او به مردگان اجازه ورود میداده و مانع خروج آنها از جهان زیر زمین میشده است. تنها چند تن از افراد زنده موق شدند به طریقی از این سد بگزرند و به دنیای مردگان رفته و بازگردند. یکی از این افراد اورفئوس (Orpheus) بود که توانست با خواندن آواز او را خواب کند و به نجات همسرش یوریدیس (Eurydice) برود. هرکول نیز، در آخرین ماموریت خود موفق شد سربروس را از جایگاه خود خارج کند و به شاه یوریستئوس (Eurystheus) پیشکش کند.

سیرن ها (Sirens) : سیرن ها خواهرانی بودند که در بخشهای پر صخره دریا میزیستند. آنها آوازی بسیار زیبا و فریبنده داشتند و دریانوردان را با آوای خود گمراه کرده و به کام صخره های مرگ آور میکشیدند. گفته میشود که این چهار خواهر، فرزندان آکلوس Achelous خدای طوفان بوده اند.

Pegasus
Pegasus یا اسب بالدار
پگاسوس (Pegasus) : پگاسوس اسبی بالدار و فرزند رابطه مدوزا و پوزئیدون است. او زمانی که سر مدوزا توسط پرسیوس از تن جدا شد، به دنیا آمد و توسط بلروفون اهلی شد. پگاسوس در طی ماجراهای این قهرمان، مرکب او بود و به او در از بین بردن کایمرا کمک کرد. اما زمانی که بلروفون میخواست به کمک او به المپ برسد، توسط زئوس از اسب سرنگون شد و پگاسوس به تنهایی به المپ رسید و در آنجا ماندگار شد.

کریسائور (Chrysaor) : کریسائور، دومین فرزند مدوزا و پوزئیدون است. درباره این موجود اطلاع زیادی در دست نیست، تنها میدانیم که او به احتمال زیاد یک غول بوده و جنگجویی قدرتمند به شمار می آمده است و نام وی شمشیر طلایی معنا میدهد.


[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:40 PM ] [ سارا ]
حافظت از بودای لشان

نمای دور از بودای لشان
بودای عظیم الجثه لشان (Leshan) واقع در Sichuan به تازگی در معرض بزرگترین بازسازی و مرمتی قرار گرفته که از سال 713 در دوره پادشاهی (Tang 907 – 618) که این مجسمه در آن سال تراشیده شده، تا کنون بی نظیر بوده است.

در زمانی كه این مجسمه تراشیده شد، یك بنای 13 طبقه چوبی برای محافظت از آن در مقابل نور خورشید و باران ساخته شد. در طول جنگ های اواخر پادشاهی (Yuan 1368- 1271) و اوایل پادشاهی (Ming 1644 – 1368) بنای محافظ در جنگ تخریب شد.

از آن زمان تا کنون مجسمه بودا در معرض باد و باران قرار گرفته و حتی جای گلوله های زمان جنگ نیز در آن دیده می شود.

این مجسمه متاسفانه صدها سال است که به دلیل رطوبت جو و تراوش آب از کوه دچار فرسایش شده است. آبی که در قسمت برآمدگی شکم مجسمه جمع می شود، قدرت استحکام سنگ را پایین می آورد و در نتیجه گیاهان و قارچ ها به سرعت روی سطح بدن بودا روییده اند. باران های اسیدی باعث سیاه شدن دماغ مجسمه شده و صورتش نقطه نقطه شده است.

به نظر می رسد دو قطره اشک در گوشه چشمان بودا وجود دارد و پوست بخشی از بدنش کنده شده است. طبق اسناد و شواهد تاریخی، تمام پادشاهان گذشته هر کدام به نوبه خود برای سالم نگهداشتن این مجسمه فعالیتی می کردند. در طول تاریخ مدرن، مجسمه بودا 6 دوره بازسازی و تعمیرات جامع را پشت سر گذاشته ولی همه آنها به دلیل یا دلایل نامعلومی ناموفق مانده اند.

برای حفاظت از این مجسمه توجه همه جهان جلب شده است. یونسكو(UNESCO) گروهی از كارشناسان خود را برای مشاوره در این زمینه به منطقه ارسال كرده‏، بانك جهانی نیز وامی به مبلغ 8 میلیون دلار آمریكا‏، بدون بهره برای حفاظت و نگهداری این مجسمه پیشنهاد كرده كه تا كنون مبلغ 2 میلیون دلار آن دریافت شده است.

پروژه حفاظت از مجسمه بودای لشان اهمیت علمی و زیست محیطی دارد. سلسله اقداماتی به منظور حفظ و نگهداری این مجسمه توسط مقامات لشان اعلام شده است كه شامل : بهبود بخشیدن مناظر زیبای منطقه اطراف، مهار كردن كلیه منابع آلوده كننده در منطقه، تغییر مكان مراكز صنعتی موجود در منطقه در مدت زمانی معین، كنترل آلودگی رودخانه Minjiang و تخصیص دادن مبلغ 200 میلیون Yuan (هر Yuan چینی معادل 123 دلار آمریکا است) سرمایه سال جاری است، برای ساخت بزرگراهی كه از این منطقه بگذرد.

در حال حاضر بهینه سازی منطقه وسیعی از كوه، آب، جاده ها و باغ های اطراف كامل شده و كل منطقه در حال اصلاح است. بعد از اینكه مجسمه بودای لشان در لیست یونسكو به عنوان میراث فرهنگی جهانی ثبت شد‏، این اولین پروژه نگهداری و مرمت آن است.

اداره كل آثار باستانی منطقه، تعدادی كارشناس و متخصص فنی ماهر را كه به جدیدترین تكنولوژی های صوتی، نوری و الكترونیكی كاملا مسلط هستند‏، استخدام كرده است. این اشخاص به طور دائم مجسمه را چك می كنند و مشكلات احتمالی اش را برطرف می كنند.

فاز اول پروژه مرمت و نگهداری بودا كه بر حل مشكلات مربوط به سر، كتف ها، قفسه سینه و شكم آن متمركز بود، در ماه مارس گذشته شروع شد.

متخصصان کارهایی از قبیل : مرمت حلقه موهای سر مجسمه ، تمییز كردن صورت ، جدا كردن زوائد گیاهان و علف های هرز از بدنش، پاك كردن لایه های آهك اضافی و تعمیر كردن ترك ها و شكاف های بدنش با مواد مشابه قدیمی را انجام داده اند.

در حال حاضر فاز اول این پروژه تقریبا به پایان رسیده است. فاز دوم آن اواخر سال جاری شروع خواهد شد. تاكید این بخش بر روی خشك نگه داشتن بدن بودا، محافظت از پاهای مجسمه در برابر صدمات ناشی از جریان آب و نیز عایق كردن كل مجسمه در مقابل هوا خواهد بود.

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:38 PM ] [ سارا ]
Athena
Athena الهه شهر، صنایع دستی و کشاورزی


آتنا، الهه باکره، دختر زئوس است و مادری ندارد، زیرا به صورت زنی کامل و سراپا پوشیده در زره و اسلحه از پیشانی زئوس خارج شده است. علی رغم اینکه او در نبرد شجاع و خشن بوده اما زنی جنگجو به شمار نمی آمده زیرا نبردهای او همه برای دفاع از حریم خانه و شهر در مقابل دشمنان بوده است. آتنا الهه شهر، صنایع دستی و کشاورزی است. او برای تربیت و رام کردن اسب، افسار را اختراع کرد و از دیگر نو آوریهای او میتوان به ساختن ترومپت، فلوت، دیگ، شن کش، گاوآهن، کشتی و ارابه اشاره کرد. او تجسم دانایی، منطق و پاکی بوده و فرزند محبوب زئوس به شمار می آمده است. به همین خاطر اجازه داشت تا از اسلحه پدرش- صاعقه- استفاده کند. شهر محبوب او آتن، درخت مورد علاقه اش زیتون پرنده او جغد بوده اند.

 

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:33 PM ] [ سارا ]


Hesit
Hesitia الهه زندگی خانوادگی

هستیا بزرگترین خواهر زئوس و الهه حاکم بر زندگی خانوادگی و به عبارتی اجاق خانه بود. او برای فرار از تقاضای عاشقانه برادرانش پوزئیدون و آپولو، قسم خورد که همواره دوشیزه باقی بماند. هستیا الهه ایست که تخت سلطنتی ندارد، اما نگهداری از آتش مقدس المپ بر عهده او است و به همین دلیل تمام آتشکده ها و اجاقهای منازل از آن او است. هستیا ملایم ترین و مهربان ترین الهه المپ است و سمبل اتحاد بین شهر مادر Metropolis و مردم شهرکها و دهکده هایی است که برای بردن آتش به معبد می آمدند و در واقع اجاق خانه همه مردم از یک آتش گرم میشد.
الهه-ح


[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:33 PM ] [ سارا ]

خدایان المپ یا المپ نشینان
این خدایان 12 تن بودند که پس از سرنگونی تایتانها (Titans خدایان اولیه) به حکومت پرداختند. کوه المپ محل نبرد تایتانها با خدایان دوازده گانه بود و بعدها هم به عنوان محل زندگی خدایان از آن نام برده شد. تمام المپ نشینان به نوعی با یکدیگر نسبت داشتند و بنا به شرایط زمانه هر از گاهی یک یا چند تن از آنها بیشتر مورد توجه قرار میگرفت. برای مثال اگر در زندگی واقعی، همسر حاکم یا شخص قدرتمند منطقه از شخصیت قوی یا خانواده مهمتری بود، خدایان زن و به خصوص هرا (Hera) که خدای مادر بود مورد توجه میگرفت. اگر جنگی در میان بود، معبد خدای جنگ بیشتر مورد توجه قرار میگرفت.

Zeus
سنگ برجسته زئوس به همراه همسرش هرا

زئوس (Zeus)
زئوس فرزند کرونوس (Cronus)، تایتان بزرگ، بود. او پدرش را سرنگون کرد و بر سر حکومت با برادرانش پوزئیدون (Poseidon) و هادس (Hades) قرعه کشی کردند، زئوس در نتیجه این قرعه کشی به نام بزرگ خدایان شناخته شد، او فرمانروای آسمان و باران و اسلحه اش آذرخش است که آنرا به سمت کسی که او را ناخشنود کرده ، پرتاب میکرده است. یکی از مواردی که او را بسیار خشمگین میکرد دروغگویی و پیمان شکنی بوده است. زئوس هرا (Hera) را به همسری گرفت اما به خاطر داشتن ماجراهای عشقی فراوان شهرت داشته است.

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:26 PM ] [ سارا ]

خدایان و اساطیر یونان باستان
 
هرا، خدای مادر
در زمانهای بسیار دور، انسان ناشناخته ها و وقایع طبیعی مانند باران، صاعقه، گرما و سرما، شب و روز، تغییر فصل، مرگ و زندگی و مانند اینها را زاییده قدرت خدایانی میدانست که بر زمین و موجودات آن حکومت میکردند.از نظر آنها این خدایان نه تنها به خودی خود در انجام بعضی امور و وقایع دست داشتند بلکه مناسبات و روابط بین آنها هم در سرنوشت انسانها تاثیر مستقیم داشت. خدایان باستان در تمام جوامع بشری وجود داشته اند و هیاتی انسانی با نیروی مافوق بشری داشته اند، آنها جاودان بودند و میتوانستند با انسانهای عادی وصلت کرده و بچهدار شوند، فرزندان این خدایان "نیمه خدا" بودند و با وجود داشتن قدرت مافوق بشری، میرا بودند.


خدایان و داستانهای اساطیری در ابتدا به منظور توضیح اسرار زندگی به کار میرفتند اما به تدریج نبرد موجودات افسانه ای و ماجراهای پر آب و تاب قهرمانان چنان شیرین و جذاب شد که با وجود پیشرفت علم و حضور پیامبران موحد، اساطیر باقی ماندند و در تمام هنرها حضور بارزی یافتند.

در این میان اساطیر یونان به دلیل تکیه فراوان ادبیات باستان یونان و بعد ادبیات مدرن جهان بر آنها و همچنین ساده تر بودن نامهای خدایان به گوش آشنا تر است.از طرفی نباید از تاثیر فراوان فیلمهایی که با تکیه بر اسطوره های یونان تهیه شده است غافل شویم. به همین دلیل معرفی خدایان اساطیری را با معرفی مختصر خدایان المپ (The Olympians) آغاز میکنیم.

 

 

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:26 PM ] [ سارا ]

شبه جزیره بالکان،درجنوب اروپا واقع شده است.قسمت زیادی از بخش جنوبی آن در دریا پیش می روددر این بخش، کشور کوهستانی کوچکی قرار گرفته است که یونان نام دارد. دریونان  طی دوماه زمستان باران می بارد و بوران های شدید در می گیرد. بقیه اوقات سال،تقریبا،خورشید سوزان پیوسته می در خشد و آسمان پاک است و لاجوردی. تایستان یونان، خشک و گرم است  رود خانه های یونان بزرگ نیستند ،وتقریبا،تابستان ها می خشکند یونان از سه بخش تشکیل شده است:یونان جنوبی یا پلوپونز،یونان مرکزی،یونان شمالی. خلیج های ژرف دریایی،پلوپونز را از بقیه یونان جدا می سازد تنها برزخ باریکی وجود دارد که پلوپونز را به یونان مرکزی  متصل می کند.    

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:19 PM ] [ سارا ]

 

آشیل:پسر«پله»پادشاه«پته» ومادرش«رب النوع ته تیس»بود.درجریان جنگ تروا،وی با «آگاممنون» یکی از اساطیر اختلاف پیدا کرد. وی پسر آپولون را اشتباها کشت ونیز«هکتور» پهلوان افسانه ای یونان را به قتل رسانید.
آفردویت: رب النوع عشق و دختر«زئوس»و«دیون» بود و آرس خدای جنگ را دوست داشت ونیز عاشق«آدونیس» بود که «پرسه فون» رب النوع دیگر نیز عاشق او بود و او را در میان خود قسمت کردند.خشم آفردویت سبیار خطرناک و مدهش بود.
آکاکالیس: یکی از دختران«مینیوس» و معشوقه«هرمس»و«آپولون»بود و از آن دو چهار پسر یافت به نامهای سیدون،ناکوس،میلتوس و آمفی تمیس. یکی از فرزندان او را به نام میلتوس به فرمان آپولون ماده گرگهای جنگل شیر دادند.
آکالانتیس :یکی از ۹دختر پادشاه مقدونیه بود که دائم باهم برسر اینکه چه کسی بهتر آواز می خواند دعوا داشتند واز خدایان قضاوت می خواستند و سرانجام نیز خدایان اورا به صورت«مرغ سقا»در آوردند وخواهران اونیز هریک  به پرنده ای مبدل تبدیل شدند.
آکاماس:پسر «ته سه» و «فدره»بود.در جریان جنگ تروا  بادختری به نام«لائودیسه»ازدواج کرد وسپس قبرس را آباد کرد وچون به خود مغرور شد،خدایان از او در خشم شدند و روزی از اسب به زیر افتاد و شمشیر خودش در شکمش رفت و اورا کشت.
آکه لوس:نام خدای رودخانه ای به همین نام در یونان است وبه خاطر دختری به نام«دژانیر» با هرکول قهرمان معروف اساطیری در افتاد و هنگام جنگ به صورت گاوی در آمد ولی هرکول یک شاخ اورا کند ودر عوض دریافت آن شاخ،ازدژانیر صرف نظر کرد.
آکون تیوس: وی از اساطیر درجه دوم است.عاشق دختری به نام«سیدی پي یه»شد وپدر دختر، او را به مرد دیگری داد ولی هر بار هنگام عروسی با او بیمار شد و ازدواج صورت نگرفت تا سرانجام به توصیه خدایان پدر«سیدی پی یه»او را به عقد آکون تیوس در آوردند.

 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 9:7 PM ] [ سارا ]

 

 

پادشاهان اشکانی:

 

 

1- ارشک نخست 250 – 248 پیش از میلاد 16- ارد دوم 4 – 8 م

2- تیرداد نخست 248 – 214 پ م 17- ونون نخست 8 – 17 م

3- اردوان نخست 214 – 196پ م 18-اردوان سوم 17 – 42 م

4- فری‌باپت 196 – 181پ م 19- پروان 42 – 45 م

5- فرهاد نخست 181 – 174 پ م 20- گودرز 45 – 51 م

6- مهرداد اول 174 – 136 پ م 21- ونون دوم 51 – 52 م

7- فرهاد دوم 127 – 136 پ م 22- بلاش نخست 52 - 78 م

8- اردوان دوم 127 – 124 پ م 23 - پاکر 78 – 108 م

9- مهرداد دوم 124 – 76 پ م 24 - خسرو 108 ـ 128 م

10- سنتروک 76 – 67 پ م 25 - بلاش دوم 130 – 148 م

11- فرهاد سوم 67 – 60 پ م 26- بلاش سوم 148 – 191 م

12- مهرداد سوم 60 – 56 پ م 27- بلاش چهارم 191 – 208 م

13- ارد نخست 56 – 37 پ م 28- بلاش پنجم 208- 216 م

14- فرهاد چهارم 37 – 2 پ م 29- اردوان پنجم 216- 224 م (۲)

15- فرهاد پنجم 2 پ م – 4 میلادی

آیدا

 

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 8:13 PM ] [ سارا ]

در حدود ۲۷ مدل از سر این انسانهای ماقبل تاریخ از روی فسیلهای به جا مانده از آن زمان شبیه سازی شده است که در میان آنها مدلی از سر “ساحل انتروپوس چادی” انسانی هفت میلیون ساله نیز دیده می شود، زمانی که اجداد انسان در آفریقا ظهور کرده بودند.

 

انسان شناسان قضایی برای شبیه سازی سر انسانهای ما قبل تاریخ از شیوه های رایانه ای که نیروهای پلیس از آنها برای بازسازی آثار به جا مانده از جنایت استفاده می کنند، استفاده و جمجمه اجداد و نیاکان انسانها را بازسازی کرده و چهره نسبتا واقعی آنها را به نمایش گذاشته اند.

به گفته متخصصان با استفاده از این فناوری های تجسسی و قضایی هر یک از فسیلها به صورت منحصر به فرد شبیه سازی شده و خصوصیات ویژه خود را با دقتی بالا بازگو می کنند.

بر اساس گزارش میل آنلاین، در میان این مدلها نمونه شبیه سازی شده “هوموارکتوس” ها نیز که در حدود یک میلیون سال پیش بر روی زمین زندگی می کرده اند، دیده می شود:

بازسازی 27 مدل از سر انسانهای ماقبل تاریخ با کمک فناوری پلیسی

 

 

“هومواراکتوس” در حدود یک میلیون سال پیش ساکن زمین بوده، برخی بر این باورند این نسل از انسانها برای اولین بار در آفریقا بوده و سپس به هندوستان، چین و جاوه مهاجرت کرده اند

 

بازسازی 27 مدل از سر انسانهای ماقبل تاریخ با کمک فناوری پلیسی

 

“هوموارگاستر” در حدود ۱٫۵ میلیون سال پیش بر روی زمین ساکن بوده و برای اولین بار در آفریقا ظهور یافته است

بازسازی 27 مدل از سر انسانهای ماقبل تاریخ با کمک فناوری پلیسی

“هومونئاندرتال” در حدود ۶۰ هزار سال پیش بر روی زمین بوده اند و نزدیکترین اقوام انسانهای مدرن به شمار می روند

بازسازی 27 مدل از سر انسانهای ماقبل تاریخ با کمک فناوری پلیسی

مدل شبیه سازی شده از سه نئاندرتال در نمایشگاهی در “درسدن”

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 8:10 PM ] [ سارا ]

در حدود ۲۷ مدل از سر این انسانهای ماقبل تاریخ از روی فسیلهای به جا مانده از آن زمان شبیه سازی شده است که در میان آنها مدلی از سر “ساحل انتروپوس چادی” انسانی هفت میلیون ساله نیز دیده می شود، زمانی که اجداد انسان در آفریقا ظهور کرده بودند.

 

انسان شناسان قضایی برای شبیه سازی سر انسانهای ما قبل تاریخ از شیوه های رایانه ای که نیروهای پلیس از آنها برای بازسازی آثار به جا مانده از جنایت استفاده می کنند، استفاده و جمجمه اجداد و نیاکان انسانها را بازسازی کرده و چهره نسبتا واقعی آنها را به نمایش گذاشته اند.

به گفته متخصصان با استفاده از این فناوری های تجسسی و قضایی هر یک از فسیلها به صورت منحصر به فرد شبیه سازی شده و خصوصیات ویژه خود را با دقتی بالا بازگو می کنند.

بر اساس گزارش میل آنلاین، در میان این مدلها نمونه شبیه سازی شده “هوموارکتوس” ها نیز که در حدود یک میلیون سال پیش بر روی زمین زندگی می کرده اند، دیده می شود:

بازسازی 27 مدل از سر انسانهای ماقبل تاریخ با کمک فناوری پلیسی

 

 

“هومواراکتوس” در حدود یک میلیون سال پیش ساکن زمین بوده، برخی بر این باورند این نسل از انسانها برای اولین بار در آفریقا بوده و سپس به هندوستان، چین و جاوه مهاجرت کرده اند

 

بازسازی 27 مدل از سر انسانهای ماقبل تاریخ با کمک فناوری پلیسی

 

“هوموارگاستر” در حدود ۱٫۵ میلیون سال پیش بر روی زمین ساکن بوده و برای اولین بار در آفریقا ظهور یافته است

بازسازی 27 مدل از سر انسانهای ماقبل تاریخ با کمک فناوری پلیسی

“هومونئاندرتال” در حدود ۶۰ هزار سال پیش بر روی زمین بوده اند و نزدیکترین اقوام انسانهای مدرن به شمار می روند

بازسازی 27 مدل از سر انسانهای ماقبل تاریخ با کمک فناوری پلیسی

مدل شبیه سازی شده از سه نئاندرتال در نمایشگاهی در “درسدن”

آیدا

[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 8:4 PM ] [ سارا ]

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

سلام به تمام دوستانم، من سارا هستم و شما را دعوت میکنیم که ازوبلاگ من دیدن فرمایید.
برچسب‌ ها
آرشيو مطالب
مرداد 1391
تير 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 بهمن 1390 دی 1390
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 28
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 163
بازدید کل : 109851
تعداد مطالب : 68
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1


Alternative content




<-PollName->

<-PollItems->